ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
محققی به مهر خبرداد:
آخرین تغییرات اجرایی آزمون دستیاری 89 - اتخاذ روندی متفاوت در ظرفیتها
معاون وزیر بهداشت و دبیر شورای آموزش پزشکی و تخصصی با اشاره به تمهیدات وزارت بهداشت برای برگزاری هرچه بهتر آزمون دستیاری سال جاری از رشد ظرفیت پذیرش در این آزمون نسبت به سال گذشته خبر داد.
دکتر محمدعلی محققی در گفتگو با خبرنگار مهر افزود: آزمون دستیاری در 29 بهمن ماه برگزار می شود و در حال حاضر نیز فضای طراحی سئوال و سایر بخشها فضای امنی است که در همان پوشش امن خود اجرا می شود.
وی خاطرنشان کرد: تدابیری انجام شده که داوطلبان از سلامت آزمون دستیاری و منطقی بودن سئوالات طی یک رقابت عادلانه اطمینان پیدا کنند.
دبیر شورای آموزش پزشکی و تخصصی از تسهیلات برای داوطلبان و کاهش میزان مسافرت آنها خبر داد و گفت: تسهیلاتی برای داوطلبان جهت شرکت در امتحانات از نظر دسترسی در استانهای مختلف اتخاذ شده که حتی المقدور داوطلبان ناچار به مسافرت نباشند و حوزه های خدمتی خود را ترک نکنند.
وی یادآور شد: بررسی ایرادها و اعتراضات داوطلبان به صورت مضاعف بررسی می شود و ما در این دوره برای رسیدگی هرچه بهتر به اعتراضات آزمون، زمان رسیدگی به اعتراضات به میزان دو برابر طراحی شده است و سعی کردیم تمام نکات ممکن رعایت شود.
محققی اضافه کرد: برای ارتقای کیفیت آزمون هم برنامه های متعددی را برحسب تحلیل آزمونهای قبلی در فاصله یکسال طراحی کردیم و امیدوار هستیم که این آزمون عادلانه و معتبر علمی با کیفیت بهتر از آزمون های قبلی اجرا شود.
وی در خصوص ظرفیت پذیرش در سی و هفتمین دوره آزمون دستیاری به مهر گفت: در زمان پذیرش و انتخاب رشته محل راهنمایی هایی لازم انجام خواهد گرفت و تمام تلاش دبیرخانه این است که افراد با داشتن اطلاعات کافی از نمراتی که کسب کرده اند به انتخاب رشته بپردازند و در این مسیر اطلاعات ورود به رشته های علمی سالهای قبل می تواند آنها را در بهترین انتخاب رشته محل کمک کند.
دبیر شورای آموزش پزشکی و تخصصی خاطرنشان کرد: ظرفیت پذیرش هنوز مورد جمع بندی نهایی صورت نگرفته اما روند رو به رشد ظرفیت ادامه خواهد داشت.
وی گفت: در زمینه ظرفیت روند متفاوتی در پیش گرفته شده است و در برخی از رشته ها شاهد رشد ظرفیت، در برخی از رشته ها ظرفیت همانند سال قبل باقی می ماند و در چند رشته نیز به دلیل اشباع این رشته ها در نظام ارائه خدمات سلامت ظرفیت محدود شده و کاهش می یابد.
محققی تاکید کرد: جزئیات ظرفیت به عنوان مبانی انتخاب رشته داوطلبان در زمان مقتضی به اطلاع آنها خواهد رسید.
برای تمام همکاران عزیزی که تلاش کردند آرزوی موفقیت می کنم پارسال همین موقع منم حال شمارو داشتم البته امیدوارم امتحان امسال مسائل پارسال رو نداشته باشد
موفق باشید
یه رفیقی داشتیم ظهر بعد از امتحان کنکور رفتیم در خانه شان. مادرش گفت خوابه بگذارید بیدارش کنم.. بعد
خواب الود امد دم در..
بهش گفتیم امتحان چطور بود چشاشو مالوند و گفت اااا مگه امروز بود امتحان؟ گفتیم اره
گفت یادم نبود فکر می کردم هفته بعد امتحانه!!!! بعدش به شوخی گفت تازه داشتم گرم درس خوندن می شدم ها !!!! نذاشتین بخونم!
معلوم نیست این محققی باز چه غلطی داره میکنه که هی میاد عر عر میکنه تو روحت ...
لغت خرخونها رو که میبینم یاد خرچنگها میافتم!
چه وحشتناک میشه اگه یادشون بره امتحان بدن...
کسی خبر داره
مث اینکه امتحان یک هفته جلو خواهد افتاد
خرخوانها چنان سرگرمند که احتمالا یادشان بره امتحان بدهند
من میدونم خر خونها کجا هستند
رفتند کلاس کرمی
سرشون شلوغه بعدا می ان نظر می دن
خر خون ها کجایین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بیان نظر بدین
http://ndog.info
http://gold.xp5.info
نمی دونم این همکار محترم بالایی چرا به ازمون رزیدنتی داندانپزشکی گیر داده و مرتب اعتراض به عقب افتادن ازمون انها می کنه؟چه ارتباطی با ازمون ما داره؟واعتراضش برای چیه؟
شنیده شده امسال بخاطر امتحان رزیدنتی مراسم ۲۲ بهمن با دو هفته تاخیر برگزار میشه تا ۱۶ هزار پزشک بتوانند با فراغ بال در این مراسم شرکت کنند
امتحان تحریم نمیشه؟ چرا امتحان دندانپزشکیها عقب افتاد؟
حسود هرگز نیاسود
سلام شب همگی بخیر.بسه انقدر خر نزنید.
درسی از ادیسون :
ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد...
این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.
در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش ماموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است!
آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود...
پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند!!!
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر می برد.
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ می بینی چقدر زیباست؟!! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟!! حیرت آور است!!!
من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟!!
پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟!!!!!!
چطور میتوانی؟! من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای؟!
پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مامورین هم که تمام تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که دیگر تکرار نخواهد شد...!
در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکر می کنیم! الآن موقع این کار نیست! به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!!!
توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد...
روحش شاد -
یکی از داراییهای شرکت ما، "پندار آدمی" است. اگر شما همهی ساختمانها و زمینها و انبار لوازم سختافزار و سایر لوازم گرانبهای دیگر و هر آنچه لمس کردنی باشد را از ما بگیرید، هیچ پیشامدی برای ما رخ نخواهد داد؛ چرا که ارزش شرکت ما به نیروی اندیشهی آدمی بستگی دارد و دیگر هیچ-بیل گیتس
---------------------------------------------------------------------------
داستان رز
در اولین جلسه دانشگاه استاد ما خودش را معرفی نمود و از ما خواست که کسی را بیابیم که تا به حال با او آشنا نشده ایم، برای نگاه کردن به اطراف ایستادم، در آن هنگام دستی به آرامی شانهام را لمس نمود، برگشتم و خانم مسن کوچکی را دیدم که با خوشرویی و لبخندی که وجود بیعیب او را نمایش میداد، به من نگاه میکرد.
او گفت: "سلام عزیزم، نام من رز است، هشتاد و هفت سال دارم، آیا میتوانم تو را در آغوش بگیرم؟"
پاسخ دادم: "البته که میتوانید"، و او مرا در آغوش خود فشرد.
پرسیدم: "چطور شما در چنین سن جوانی به دانشگاه آمده اید؟"
به شوخی پاسخ داد: "من اینجا هستم تا یک شوهر پولدار پیدا کنم، ازدواج کرده یک جفت بچه بیاورم، سپس بازنشسته شده و مسافرت نمایم."
پرسیدم: "نه، جداً چه چیزی باعث شده؟" کنجکاو بودم که بفهمم چه انگیزهای باعث شده او این مبارزه را انتخاب نماید.
به من گفت: "همیشه رویای داشتن تحصیلات دانشگاهی را داشتم و حالا، یکی دارم."
پس از کلاس به اتفاق تا ساختمان اتحادیه دانشجویی قدم زدیم و در یک کافه گلاسه سهیم شدیم، ما به طور اتفاقی دوست شده بودیم، برای سه ماه ما هر روز با هم کلاس را ترک میکردیم، او در طول یکسال شهره کالج شد و به راحتی هر کجا که میرفت، دوست پیدا میکرد، او عاشق این بود که به این لباس درآید و از توجهاتی که سایر دانشجویان به او مینمودند، لذت میبرد، او اینگونه زندگی میکرد، در پایان آن ترم ما از رز دعوت کردیم تا در میهمانی ما سخنرانی نماید، من هرگز چیزی را که او به ما گفت، فراموش نخواهم کرد.
وقتی او را معرفی کردند، در حالی که داشت خود را برای سخنرانی از پیش مهیا شدهاش، آماده میکرد، به سوی جایگاه رفت، تعدادی از برگههای متون سخنرانیاش بروی زمین افتادند، آزرده و کمی دست پاچه به سوی میکروفون برگشته و به سادگی گفت: "عذر میخواهم، من بسیار وحشتزده شدهام بنابراین سخنرانی خود را ایراد نخواهم کرد، اما به من اجازه دهید که تنها چیزی را که میدانم، به شما بگویم
"او گلویش را صاف نموده و آغاز کرد: "ما بازی را متوقف نمیکنیم چون که پیر شدهایم، ما پیر میشویم زیرا که از بازی دست میکشیم، تنها یک راه برای جوان ماندن، شاد بودن و دست یابی به موفقیت وجود دارد، شما باید بخندید و هر روز رضایت پیدا کنید."
"ما عادت کردیم که رویایی داشته باشیم، وقتی رویاهایمان را از دست میدهیم، میمیریم، انسانهای زیادی در اطرافمان پرسه میزنند که مرده اند و حتی خود نمیدانند، تفاوت بسیار بزرگی بین پیر شدن و رشد کردن وجود دارد، اگر من که هشتاد و هفت ساله هستم برای مدت یکسال در تخت خواب و بدون هیچ کار ثمربخشی بمانم، هشتاد و هشت ساله خواهم شد، هرکسی میتواند پیر شود، آن نیاز به هیچ استعداد خدادادی یا توانایی ندارد، رشد کردن همیشه با یافتن فرصت ها برای تغییر همراه است."
"متأسف نباشید، یک فرد سالخورده معمولاً برای کارهایی که انجام داده تأسف نمیخورد، که برای کارهایی که انجام نداده است"، او به سخنرانی اش با ایراد �سرود شجاعان�پایان بخشید و از فرد فرد ما دعوت کرد که سرودها را خوانده و آنها را در زندگی خود پیاده نماییم.
در انتهای سال، رز دانشگاهی را که سالها قبل آغاز کرده بود، به اتمام رساند، یک هفته پس از فارغ التحصیلی رز با آرامش در خواب فوت کرد، بیش از دو هزار دانشجو در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند، به احترام خانمی شگفتانگیز که با عمل خود برای دیگران سرمشقی شد که هیچ وقت برای تحقق همه آن چیزهایی که میتوانید باشید، دیر نیست